خونه ی برادر کوچک تر رو باید تا اخر این هفته تحویل بدم.هنوز هیچکدوم از اساس ها فروش نرفته .این چند روز به هر دری زدم اما نشد.
الان هم هم زمان که دارم دری وری مینویسم با مامان بحث سر این داریم که خونه رو تو موعدش تحویل بدیم یا زودتر یا دیرتر.
یه شرس چیز ها فقط بیشتر من و عصبی میکنه مثل اینکه برادر کوچکتر مبلغی رو از کسی گرفته و در حدود 12 میلیون و در عرض دوماه نابودش کرده.
مخم داره سوت میکشه.
توان نوشتن ندارم اونم اول صبحی.