همیشه که قرار نیست فیلمی که همون روز دیدم رو راجع بهش بنویسم.امروز از این فیلم یاد میکنم.شاید به دفعات وقتی حالم خوب نیست این فیلم رو دیدم."تاوان"درواقع اسم رمانی که شخصیت محوری داستان ما نوشته.اسکار بهترین موسیقی را گرفته و در 6 رشته دیگر کاندید شد.از موسیقی فیلک که نگم براتون ...بازی های روان و واقع گرایانه ،داستان منسجم و محکم و پایان بندی بی نظیر ...چون این فیلم جز اون دسته از فیلم هایی که شما باید در دفعه اول غافلگیر بشید و در دفعات بعد لذت های بیشتری ببرید چیز زیادی نمیگم که ببینید و غافلگیر بشین...
اما نکته:ما فکر میکنیم هر اشتباهی که انجام میدیم یه تاوانی داره.اما نهایت این تاوان چیه؟نهایت رنج انسان بابت گناهش؟ایا میشه تاوانی پرداخت نشه؟میشه چیز هایی که خراب شدن درست کرد؟اصلا لزومی داره تلاش کرد که درست بشه؟
دقیقا از چه زمانی میتونیم بگیم اگاهی انسان برای اشتباه نکردن کافیه؟مثلا پدر بزرگ من که در 80 سالگی اشتباه میکنه تاوانش رو کی پس میده؟یا من اگر در22 سالگی اشتباهی انجام بدم تا کی باید تاوان بدم؟
میگن رنج ادم ها رو قوی میکنه اما من میگم رنج ادم ها رو نابود میکنه رنج ادم ها رو تنها میکنه رنج ادم ها رو عوض میکنه.
رنج شاید تاوانی باشه برای اشتباهات ریز و درشت ادم ها تصمیم هایی که باید در لحظه میگرفتن و راه غلط رو انتخاب کردن همه ی ما توی زندگی حسرت های از انتخاب ها نادرست داشتیم .ه هر روز با خودمون به دوش میکشیم.
نباید بیش از اندازه توان یک ادم رنجی رو بهش تحمیل کرد چون تهش میمیره و دنیا میمونه و حسرت های فراوان.شاید همین الان که اینجا زندگی میکنیم این کشور و ما مردم تاوان حسرت هزاران هزار ادمی رو میده که برای هدف های پوچ جونشون رو دادن و حالا رنجشون برای ما مونده...
"تاوان" قصه ی زندگی خیلی از ماهاست.قصه رنج هایی که تمومی ندارن.قصه ی حسرت هایی که بعد از مرگ هم ادامه دارن...
گاهی فکر میکنم چرا دنیا جای بهتری نمیشه با این همه پیشرفت...شاید دلیلش خود ما هستیم که اول از همه نمیتونیم خودمون رو برای اشتباهاتی که انجام دادیم ببخشیم و چقدر این بخشش سخته.گاهی میشه بقیه رو بخشید اما بخشیدن خودمون کار طاقت فرصا و بسیار سختیه...
من یه راه پیدا کردم و اون فیلم دیدن و کتاب خوندنه تا با اشتباهات بقیه اشنا بشم تا باور کنم تنها ادم خطا کار روی زمین نیستم اشتباهاتم رو بپذیرم و منتظر باشم و تلاش کنم که اوضاع بهتر بشه کار بیشتری ازم بر نمیاد و یاد گرفتم دیگه از کسی انتظار نداشته باشم.
پ.ن:این فیلم رو مدت ها پیش برای اخرین بار دیدم.دیشب ماجرایی پیش اومد که دلم خواست ازش بنویسم.من میپذیرم که اشتباه کردم و باور دارم شما چقدر به اشتباهاتی که میکنید باور دارید و میپذیرید ؟؟؟ با خودمون روراست باشیم
The Child in Time 2017
فیلم خوش ساخت ،متفکرانه ، روان و پر از مفاهیم زیبایی شناختی ،کمی تلخ با چاشنی غیر قابل پیش بینی بودن...
داستان نویسنده ی کتاب کودکان است که بچه اش را در فروشگاه گم میکند و زندگی اش دچار دگرگونی می شود.او همچنان که به دنبال فرزندش است،تقریبا روال عادی زندگی اش را هم در پیش دارد و کتاب جدیدش را در مورد کودکی که میخواهد ماهی شود را هم می نویسد انتهای داستان رو نمی گم ولی روند داستان رو دوست داشتم شاید کمی کند بود اما مثل یک سمفونی ارام شما را مدام با نت های مختلف غافلگیر میکند.چیزی که خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم این بود که در طول فیلم حس میکردم کودکی دارم و چقدر میتونم از غم نداشتنش رنج بکشم...
نکته فیلم برای من این بود که همیشه به سیاست مدار ها نباید اعتماد کرد اونها هر لحظه منتظرن که دنیا رو به گند بکشن حتی دنیا پاک و بی الایش کودکان رو...
دیالوگ در یاد مونده:
_دوست دارم
+من بیشتر،همیشه باهات رقابت میکنم(برای دوست داشتن)
اما شخصیت دوست داشتنی برای من توی فیلم دو نفر بودن یکی مادر شخصیت اصلی ،با اونکه نقش کوتاهی داره اما بسیار جملات حیاتی میگه و دوم شخصیت همسر نقش اصلی که بسیار دوست داشتنی و دلنشین بود برام.یاد کسی انداخت مرا که بسیاردوستش میدارم.
فیلم و اون هایی که بچه !!! دارن حتما ببینن اگر این متن رو خوندن...
#فیلم
Blood Diamond
یه فیلم درد اور دیگه ...البته کمی قدیمی و آشنا برای همه ملت های تحت سلطه...
توی این فیلم میفهمی دیکاپریو بی خودی نیست که اینقدر مشهوره و چرا قابل احترامه.برای افریقا برای الماس ها و برای ظلمی که به ادم ها میشه میتونی توی این فیلم زجر بکشین...
دیالوگ تاثیر گذار فیلم جایی که دیکاپریو میگه "فکر میکنم دیگه خدا از ادما قطع امید کرده".
ما کی وقت کردیم اینقدر ظالمانه به دنیا نگاه کنیم؟کی وقت کردیم اینقدر بی شرف بشیم؟کی وقت کردیم منابع رو با خون ادم ها تاخت بزنیم؟کی وقت کردیم ؟
وقتی هابیل به خواهراش تجاوز میکرد ؟؟؟
وقتی حواریون مسیح رو به صلیب کشیدن؟؟؟
وقتی محمد نسل کشی میکرد که اسلام رو گسترش بده؟؟؟
نشین برام از مهربانی ادیان بگو نشین برام از خدا بگو نشین برام از بهشت بگو ،چون اونوقت من سوال های مهمتری برام پیش میاد؟؟؟خدا چرا این همه زشتی رو خلق کرد؟؟؟چرا این همه ظلم رو پدید اورد؟؟؟چرا برای ادم ها ارزش قائل نیست؟؟؟اگر دین داشته باشم مورد تجاوز قرار نمیگیرم؟ایدز نمیگیرم؟گرسنگی نمیکشم؟رستگاری در لجن چه فایده ای داره ؟رستگاری در بدبختی؟رستگاری در فقر؟ اگر اینطور بود چرا محمد خدیجه رو به خاطر ثروتش گرفت و 70 زن بعد از اون اختیار کرد؟ چرا مسیح معجزه نکرد تا مردم گمراه نشن؟چرا برای هابیل خدا زنی دیگر خلق نکرد تا با محارمش رابطه برقرار نکنه؟
من وقتی فیلمی میبینم که دردم میگیره مدام از خودم سوال میکنم پس این خدایی که شما میگید کجاست ؟؟؟ یه خدای کور و کر به چه درد ادم ها میخوره ؟؟؟یه خدایی که خوابیده یا خودش وبه خواب زده تا روز رستاخیز به چه کار بشر میاد ؟؟؟
پ.ن:418 سال پیش "جیوردانو برونو،فیلسوس ریاضی دان منجم و شاعر دوران رنوسانس بابت نوشته های علمی فلسفی و الهیاتی ش در اتش سوزانده شد...برید راجع بهش یکم بخونید بد نیست اما نکته جالب اینجاست که هنوز کلیسا از تصمیم 400 پیشش دفاع میکنه و میگه انگیزه هاشون صلح دوستانه بود فکر میکنی فقط مسیحیت اینکار و میکنه پس بدون که در همین ایران اسلامی دو هفته پیش رئیس یکی از شبکه های صدا و سیما بعد از انقلاب رو به جرم عقاید فرقه ای اعدام کردن و هر روز بی سر و صدا ادم های بسیاری رو به جرم های مختلف و مزحک محکوم میکنن و یا بی سرو صدا خودکشی شون میکنن...
در محل حکم "جیوردانو" مجسمه ای ساختن که با خشم به سمت واتیکان نگاه میکنه ...
پ.ن: مثلا قراره تحلیل فیم باشه ولی فعلا که روان پریشی های منه.{اسمایل}
Kill the Messenger 2014
تاثیر گذار تاثیر گذار تاثیر گذار
بعد از تمام شدن فیلم بغض مثل حناق چسبیده بود به گلوم.
چون تعریف فیلم چیزی از جذابیتش کم نمیکنه یکم توضیح میدم.ماجرا در مورد یک خبر نگار به نام گری وب هستش که در دوران کلینگتون به رابطه وارد کردن مواد توسط عوامل سیا می پردازه و روند پیگیریش رو توضیح میده.و خوب پایان مثل زهر مار تلخه.
اما نکته/هر دولتی کثافت کاری هایی داره فرقی نداره امریکا یا ایران ...اما جمله ی کلیدی فیلم برای من...یه جایی از فیم یه شخصیتی میاد سراغ قهرمان فیلم و بهش میگه حاظر نیست به طور رسمی شهادت بده ،خبرنگار ازش میپرسه تو واشنگت میدونن چیکار میکنی و جلوت و نمیگرن ؟ طرف بهش میگه "همه چیز به فساد مربوطه،ادم به قدرت جذب میشه بعد به قدرت معتاد میشه و بعد قدرت اون و میبلعه"
قدرت طلبای داخلی بد نیست از این فیلم ها هم ببینن...
در هر حال دیدنش رو به شدت توصیه میکنم.
راستی وقتی تو امریکا سیا برای تامین بودجه جنگ حاظر میشه مردم خودش رو معتاد کنه چرا نمیشه فکر کرد که سپاه این کار و در ایران نمیکنه ؟؟؟یاد این اتفاق افتادم...چند وقت پیش یه دزد از همه جا بی خبر ماشین سردار رادان را میدزده و به نیم ساعت نمیکشه به قول خود که دستگیر میشه یا کولبر هایی که راحت لب مرز هدف گلوله قرار میگیرن بعد صد ها تن مواد ریز و درشت وارد کشور میشه و انگار نه انگار... ازار دهنده است .
اما نکته جالب فیلم این که با تمام مشکلاتی که برای گری وب ایجاد میکنن انجمن خبرنگاران جایزه خبرنگار سال رو بهش میده و به نوعی از افشای حقیقت دفاع میکنه...یاد خبرنگار های خودمون افتادم که خیلی راحت دستگیر و زندانی میشن و هیچ کس پشتشون نیست و یا یه جای دیگه دادستان به قاضی میگه توجه داشته باشین که این به صلاح امنیت ملی نیست و قاضی بهش میگه اگر امینت براتون مهم بود نباید وارد بازی میشدید این یعنی قاضی مستقل و پاک چیزی که قطعا در کشور اسلامی ما وجود خارجی نداره نه مستقلش نه پاک.
ما هرگز نمیتونیم مثل امریکا باشیم ما نمیتونیم مثل هیچ کجای دیگه باشیم ما محکومیم که در این مقطع تاریخ تا وقتی که نمیدونیم چقدر طول بکشه در این مرداب پلشت روزگار سپری کنیم...ایندگان این سرزمین ما را لعنت خواهند کرد بی شک.
Interview With A Vampire
یه فیلم پر بازیگر و قدیمی و خوب از اسمش هم معلومه دیگه .خون آشام و تاریخ امریکا.
مگه قراره همه فیلم های فاخر دنیا رو من ببینم ؟خوب گاهی دلم میخواد خاطرات خون آشام ببینم.یه عالمه جمالت فلسفی یه عالمه تصویر از زندگی و مرگ.در کل به هیچ وجه این سبک رو دوست ندارم اما از دیدنش هم اجتناب نمیکنم.واقعا چی میشد ما نامیرا میشدیم؟کسی نمیدونه ...خواستین ببینین چیزی و از دست نمیدین چون میشه جملات خوبش رو شنید و لذت برد.در هر حال فکر کنم اینم اخرین فیلم امشب بود و الان وقت کتابه.
از اون عادتا که گفتم میخوام نهادینش کنم شبی 15 دقیقه (فعلا) کتاب خوندن و بعد خوابیدن است
مواظب خوبی هاتون باشین...
Sucker Punch
دو تا فیلم روانشناسی...شاید با اولی خیلی ارتباط بر قرار نکنین چون مرز بین تخیل و واقعیت با لایه های روانشناسی یه جور میخوام توضیح بدم که فکر کنیم مثلا من خیلی منتقدم...شخصیت هر دو تا داستان دختر هستن.نمی دونم چرا تو این فیلم ها اکثر مشکلات روانی مال دختراست(دو نقطه خط پرانتز باز) به هر حال فیلم اول خیلی چنگی به دل نزد تکلیف ادم با داستان مشخص نیست و اخر داستان سمبل میشه اما نکات روانشناسانه خوبی مطرح میشه اگر دیدین و خوشتون نیومد به دل نگرین چون نمره کلیش هم زیاد بالا نیست...
در مورد فیلم دوم خیلی حرف دارم...ولی اگر رفتین و سرچ کردین و پوسترش و دیدین گول نخورین...این فیلم بر خلاف ظاهرش و چیزی که میبینید نه فیلم جنگیه نه فیلم اکشن یه درام دردناکه مشکلات روانشناسی و شاید باور نکنید اما من اخر فیلم بد جور شوک شدم به ندرت از انتهای فیلمی غافلگیر میشم اما این فیلم در انتها من و تکون داد....
نمی دونم وقتی ببینی چه نظری خواهید داشت اما یه جمله تو ذهنم تولید کرد دقیقا وقتی فکر میکنی رهایی فرا رسیده وارد قفسه بعدی میشی دقیقا همونی که فکر میکنی کلید ازادیت دستشه زندان بان تِ.
یه وجه اشتراک اکثر فیلم های خوب اینه که به بهترین شکل ممکن شعار میدن...اما طوری اینکار و میکنن که برداشت ادم ها خیلی اوقات متفاوت از نگاهشون به فیلمه...حالا وقتی دیدین شاید بهتر متوجه بشید..توضیح در مورد داستان ندادم که کنجکاو بشین برین ببین...
یه نکته :از دیدن فیلم های فانتزی غافل نشین فیلم های کودکانه زیاد ببینین ...
دیروز و دیشب دو تا فیلم کودکانه دیدم که فقط اسماشون و میگم و اگر دوست داشتید یکم بچگی کنید حتما ببینید
1/The.BFG.2016 در سبک غول های مهربون
2/Petes.Dragon.2016 اینم در سبک یه اژدهای مهربون
این فیلما رو با خانواده هم میتونید ببینید مشکل ندارن(اسمایل)
حالا چرا قفلی زدم رو تحلیل فیلم ؟ چونکه خوب من هی دارم فیلم دانلود میکنم و میبینم و پاک میکنم پیش خودم گفتم بهتره که لااقل یه جا ثبتش کنم برای جریده عالم و دوام ما...
ضمن اینکه میخوام تمرین تحلیل کنم و بنویسم و شاید زمان که بگذره پیشرفت کنم
برم برای فیلم بعدی...
این طوری مجبورم زود به زود بیام
اسم فیلمی که الان دیدم...Happy Death Day
داستان فیلم ظاهرا ترسناکه اما خیلی برام جالبه که تعریف دنیا از ترس چیزی فراتر از حد تصور ماست.نمی خوام فیلم و لو بدم ولی خوب مگر چند نفر این نوشته رو میخونن که حالا بخوان بگن ای بابا چرا گفتی ما میخواستیم ببینیم و مگر چند تا فیلم باز میشناسم کلا که به دل بگیرن؟در هر صورت کامل نمیگم که اگر اتفاقی این وبلاگ و خوندی لذتش برات کم نشه...
بریم سراغ داستان فیلم.درباره دختری که روز تولدش با مرگ فجیع تموم میشه اما هر بار زنده میشه و هر دفعه سعی میکنه قاتل رو شناسایی کنه و در اخر ...خودتون ببینیند
اما جاذبه ش برای من...روابط دختر با پدرش خوب نیست و مادرش رو هم از دست داده.توی یکی از این برگشت ها جواب تلفن پدرش رو میده ازش بابت اتفاقات گذشته معذرت میخواد و بهش میگه دوسش داره...
یه دفعه به ذهنم خطور کرد کاش میشد من هم برم به یک روز قبل از مرگ پدرم و بابت کم و کاستی هام ازش عذر بخوام.کاش میتونستم بفهمم دقیقا داره چیکار میکنه ازش میپرسیدم؟کاش میتونستم بفهمم این کلاف سر در گمی که 15 ساله داره مخم و میترکونه سر و تهش کجا گم شده؟
واقعا اگر ما میتونستیم به یک روز قبل از فجایع زندگیمون یا حتی نقطه عطفشون بریم چه میکردیم؟
مثلا اون روز که نرفتیم سر قرار با ادم مهم زندگیمون و نرفتیم رو میرفتیم؟
یا اون کاری که انجام دادیم و انجام نمی دادیم
اون حرفی که زده بودیم و نمیزدیم
اون ادمی که رنجوندیم رو نمی رنجوندیم
ولی نمیشه.در واقع ما در لحظه باید بهترین تصمیم رو بگیریم و عموما توی اون لحظه بلد نیستیم بهترین تصمیم رو بگیریم.یا هیجنان زده میشیم یا شهوت مخمون و از کار میندازه یا عصبانی میشیم یا مستیم یا خسته ایم یا گرسنه ایم یا مریضیم یا تنهاییم یا هر چی...همیشه یه چیزی هست که نمیزاره در لحظه تصمیم درست رو بگیریم عموما و رفته رفته هرچی پیش میریم تمام تصمیماتمون بر اساس اولین تصمیم پیش میره گاهی میدونی با این سرعت فاجعه ببار میاد اما سریع تر میری گاهی میدونی روشت غلطه اما ادامش میدی و مدام میگی من بلدم من میتونم من متفاوتم من فرق دارم.نه پدر جان اینجوری نیست ما عین همیم فرق نداره تو که 60 سالته با من 20 ساله (مثلا 20 سالمه...اخ که اگر الان بیست سالم بود)هیچ فرقی نداریم.یعنی عموما نداریم.فکر میکنی تجربه داری فکر میکنی بزرگ شدی فکر میکنی عاقل شدی اما نشدی نشدم نشدیم فقط مدل فیگور هامون فرق داره مدل توجیه کردنامون مدل طفره رفتنامون فقط مدلش فرق داره اما همه از یه قماشیم...این خیلی به ایرانی و خارجی بودن هم ربط نداره این حتی به اینکه مهاجرت کنی هم ربطی نداره این به با سواد بودن ربط نداره این به خوشگل بودن هم ربط نداره و چه بسا خیلی از این ها زمینه سازی میکنه برای تصمیمات مزخرف تر...اینی که میگم عمومیت داره ولی مثال نقض هم داره چون واقعا بهم ثابت شده ادم های اشتثنایی وجود دارن.میشناسم ،هستن.این ها ذاتا بلدن تصمیم درست بگیرن اینا پیامبران بی کتاب عصر حاظرن این ها معجزه های طبیعت هستن ولی مطمئن باشین شما تصمیم های بد اون ها رو ندیدین مطمئن باشین اون ها هم راه های اشتباه رو رفتن فقط سریع برگشتن و راه درست رو رفتن لج نکردن توجیه نکردن کم نیاوردن...
یه جمله اخر فیلم هست که با اون که تکراریه ولی خیلی تاثیر گذاره ...امروز اولین روز زندگیته...
دارم یه سری عادت های بدم و ترک میکنم ...
چای کمتر میخورم ...
ریه هام و کمتر اسیب میزنم...دو نقطه خط پرانتز باز
ورزش رو دارم با برنامه ادامه میدم
و در قدم های بعد یه سری کار دیگه باید انجام بدم و انجام ندم که خوب باید این فعل صرف بشه تا بیانش کنم...
میرم برای دیدن فیلم دوم و اگر حال داشتم میام براتون تعریف میکنم ...
این اوقات بیکاری را از صدقه سر جناب دلار و حکومت فخیمه اسلامی دارم...خدا شرشون رو کم کنه از سر همه دنیا...بشماااارررر
یک روز بر گونه ی این مملکت
یک بوسه و بالای سرش یک یادداشت
میگذارم و میروم:
آنچنان زیبا خوابیدهای
که دلم نیامد بیدارت کنم ...
عزیز نسین
هر حرفی بزنم در این مورد بی خوده...
چقدر ادم های این مدلی اطرافمون زیاده...
هم خودی ها
هم بی خودی ها
همیشه دو تا تکه کلامِ که با هم توی ذهنم میاد."دستش از دنیا کوتاهه" و "دست ما کوتاه و خرما بر نخیل".
شرح با خودتون...