رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

دیشب حدود  ساعت 4 از سر کار برگشتم هوای خنک صبح و ماهی که کامل بود و انرژی عجیبی که دنبال خستگی م می اومد .صاحب کار از دوستان قدیمی ام هست چند سالی از من بزرگ تر است و سالهاست با وجود مشکلاتی که داشته برای بهتر زندگی کردن تلاش میکند "محمد"از ان دسته ادم هایی ست که من به انها میگویم عمر تلف کن از مانی که به یاد دارم او در حال جان کندن الکی بوده وقتی ازدواج کرد عروسی نگرفت که مثلا خرجش کمتر بشود همان موقع ها وضعش از من حد اقل خیلی بهتر بود دلیل حتی امروز که دو فرزند بزرگ دارد وقتی نگاه میکنم "محمد"15 سال پیش را میبینم .ولع کم خرج کردن ولع پول جمع کردن .یک عادت خوب دارد توقع بی جا ندارد .توقع غیر معقول ندارد .از همان اولش منطقش به احساسش میچربید .کافی بود برای صادقانه توضیح بدهی راجع به مسئله و او بی هیچ ترش رویی و توقع بی جایی میپذیرفت .

این ویژگی مختص نزاد ایرانی و یا ادم های این مملکت نیست حتی ادم های تحصیل کرده هم فراوان هستند که توقعشان بیشتر از درک شرایط نفر مقابل است و گاهی این توقع بی جا به انها اجازه میدهد که به دیگری به حرمتی کنند و شخصیت او را زیر سوال ببرند .وقتی که تکرار میشود ازار دهنده است ."محمد اخلاق جالبی دارد برای ساختن زندگی اش منت کسی را نکشیده روی پای خودش ایستاده و با انکه از بی مهری اطرافینش کمتر حرف میزند ولی غمگینی خاصی دارد .کلا ادم های توی ایران یا مثل محمد مورد ظلم و بی مهری هستند یا کانون ظلم وبی مهری یعنی اگر دوست داشتن من مانع رفتار قهر امیز با نفر مقابل میشود دلیل بر حق بودن رفتار نفر مقابل نیست و متاسانه چیزی که بی هیچ وجه در نفرات مقابل از این یافت نمیشود درک این علاقه است انها به جهان شبیه ادم های بی مصرفی نگاه میکنند که تمام بدی ها را با خود حمل میکنند.یه توقع بی جای همیشگی پشت هر جمله شان نهفته است فقط گاهی با لبخند میگویند گاهی با غضب .

عموما رک بودن را با توقع مدار بودن اشتباه میگیرند و همیشه فکر میکنند من چقدر ادم با کلاسی هستم که حرفم را رک به طرف مقابل میزنم و همیشه هم مقتدارانه پیروز رابطه هستم چون طرف مقابل دفاعی نمیکند از خودش /نه عزیز دلم اگر کسی دفاعی نمیکند یا حرفی نمیزند که به رنجی به خاطر علاقه ومهری است که به تو دارد گاهی فکر میکند حتما حالش خوب نیست حتما دلش گرفته حتما پریوده(این اصلا توهین نیست چون طبق تحقیقات علمی عارضه پریودی گاهی در مردان نیز بصورت حالت های روانی مشاهده میشود )در هر حال ما این طور ادم های کم درکی هستیم .

وقتی از کسی دلخور میشوم به شدت دلم میخواهد بنویسم چند روز پیش توی خیال پردازی هایم با پدرم و عموی بزرگ تر دعوای بدی داشتم و مدام در تصورم رفتار های جنون امیزی شکل میگرفت دلم میخواست بروم وسنگ قبر پدرم رابشکنم یا بدون مقدمه بروم و یک بلایی سر عموی بزرگم یا حتی عموی کوچکم بیاورم هر چقدر یادم میاید اینها هیچوقت این طرف جوی اب نبودند همیشه در عین بی خاصیتی متوقع بودندکمی که با خودم ارام شدم منطقم را قاضی کردم در واقع دلیل نداشته که انها در زندگی ام باشند و حتی از اول علاقه ای هم در من نبوده که انها را کنار خودم داشته باشم پدر قبل از اینکه فاجعه ای بیشتر فوت خودش را برایمان یادگار بگذارد رخت از جهان فرو بست اثار فجایعش هنوز در زندگی امروز من بعد از تقریبا دو دهه مشهود است ولی حتی داشتن توقع از والدین هم چیزی که از اول تو مخ ما میکنند برای همین ما اگر تا بلوغمون در ایران زندگی کرده باشیم بعد بریم مریخ و تمام عمرمون رو تو مریخ زندگی کنیم باز هم ایرانی بودنمون مشهوده .

تنهایی تمام این سال هام و دوست دارم اینکه اگر از کسی سخت برنجم و دسش بدارم اگر ارزشش و داشته باشه اما قرار نیست از در کنارش بودن رنج ببرم و باز هم کنارش باشم وبلدم .من یاد گرفتم ادم ها رو زیاد محک نزنم عزیز ترین ادم های زندگیم براحتی از کنارشون رد میشم و میزارم با خودشون خلوت کنن میدونید وجدان پدر ادم ها رو در میاره قاضیه بی انصافیه هر کاریش کنی نمیتونی وقتی حق باهات نیست حکمش تغییر بدی و اینجاس که دهنت وصاف میکنه من در مواقع لذوم ادم ها رو با وجدانشون تنها میزارم و خودم هم با وجدانم یه سر میریم مکاشفه ارامش که گرفتیم برای عزیزانمون از کائنات طلب خرد میکنیم و درک و برای خودم بیشتر از تمام مردم دنیا ...

دیشب خیلی خسته بودم .دیشب محمد رو که نگاه کردم مطمئن شدم مسیری که میرم درسته کمتر ادم هایی در دنیا هستن که بی توقع هستن حتی از زندگی هم توقع بی جا ندارن تلاش میکنن که از روز هاشون لذت ببرن یعنی حتی یه پله از محمد هم جلوترن.من از خیلی ها جلوترم حد اقل برای روزهای عمرم یک عالمه خاطره های قشنگ ساختم کفش هام برای پول اضافه پاره نشده و از اون مهمتر پاهام امروز اگر این چیزی که هستم رو دوست دارم گاهی و دلم بهترش و میخواد مدیون مکاشفه مدام با وجدانمه که گاهی دهن من وهم صاف کرده .کلا یه صافکاری دو نبش زده در من که بلافاصله میبره رو چال.

برم یه چال بزنم و جگرم و جلا بدم و به تماس های بی پاسخم پاسخ در خورد توجهی بدهم


شادی این روز ها بماند به یادگار

دارم جوونی میکنم دارم از روزهام لذت میبرم دارم به روزهای زندگیم رنگ میدم این روزها پر از رنگ های گرمم.کاش روزهای ادم همیشه همینطوری باشه


از اون روز هاست که دلم میخواد یه کتاب خوب بخونم

یه فیلم خوب ببینم

یه جای جدید برای سفر برم