رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

پنسیلین

دیکه گفتن این جمله دردی و دوا نمی کنه اما در هر حال "سرما خوردگی خر است ".ان هم از نوع تب و لرز و گرفتگی گلو وناهنجاری صدا و سرفه.اینقدر چیز های مختلف خوردم تو این چند روز که یه داروخونه توی بدنم تشکیل شده .طبیبان زبر دست خانواده دست به دست هم دادند تا خوب بشم اما خیلی فرق نکردم.پس به سبک تمام سال های گذشته رفتم و خودم را به پنسیلین معرفی کردم .ساعت نزدیک به دوازده شب بود باران نم نم میامد که کم کم شدید شد درب درمانگاه میرفت که بسته شود دکتر پسر بچه ای با ته ریش نصفه نیمه بود که انگار از بیماری زیادی اعتماد به نفس رنج که نمیبرد گویا لذت هم میبرد .تاکید کردم که حتما ذیل تمام دارو ها پنسیلین نیز تجویز کند و او با سر علامت رضایت خود را صادر کرد.دارو ها را تهیه کردم و برگشتم ،درمانگاه بسته شده بود چند ده قدمی را به همراه باجناق گرامی و همراه خود زیر باران پاییزی  تا اورژانس رفتیم.تیم پرستاری شیفت شب مشغول گفتمان حساسی بودند چند دقیقه مانند پا منبری ها گوش دادم تا پرستاری علت حضورم را جویا شد سرنگ و رفقا را روی پیش خوان گذاشتم و یک لطفا هم ضمیمه پرونده کردم پرستار سرش را به سمت ساعت چرخاند و با غضبی تصنعی فرمود از ساعت 8 به بعد نمیزنیم خطر داره از من اصرار و از تیم پرستاری انکار که برای خودتون ضرر داره  و ضررش از خود سرماخوردگی بیشتره و من که حالت تهوع و سردرد و سرفه داشتم دنبال راه نجات بودم که پرستار شانه هایش را بالا انداخت و تیر خلاص را با یک " آِیم ساری "به من زد.به همراه باجناق به سمت خانه روان شدیم باران تند تر شده بود فردا قرار بود مهمان داشته باشیم و من حال درست و درمانی نداشتم لذا لج پیشه کردم در بدو ورود چند نخ سیگار کشیدم  چای و تخمه خوردم کمی هم  شراب نوشیدم و ساعت 3 بامداد رفتم که بخوابم .خواب نیمه شب به مدد سرفه ها کوفتمان شد صبح زود خواب و بیدار بلند شدم و به همراه "منزل" مشغول رفت و روب خانه شدیم.داشت کم کم پنسیلین و رفقا فراموشمان میشد که" منزل " یاد اوری کردند "برو حتما بزن همین حالا ".رفتیم و زدیم و برگشتیم .جز درد خفیفی در نیمه انتهایی سمت چپ بدن چیزی عایدمان نشد و تا اکنون که دست به قلم دارم درد به جاست و مرض روپا.سرفه مدام  و صدا گرفتگی کما بیش.خدا زمستان امسال را بخیر کند .و همه مریضان را شفای عاجل و خیلی عاجل عنایت فرمایت الاخصوص بنده فقیر ،حقیر ،سراسر تعمیر.

پیروز و رستگار و سلامت باشید ابان یک هزار وسیصد و نود چهار

و من الاه طوفیغ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد