رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

23 شهریور

نمی دونم ولی یه حسی میگه قرار امسال تولدم یه اتفاقی بی افته یه موقعیت ویژه ...

دیدن بعضی وقتا یه چیزی توی ذهنتونه و هر جا میرین باهاش مواجه میشین ؟

برای من اینطوری شده تبلیغ قرعه کشی بانکا که از تلویزیون پخش میشه اخرین مهلت افتتاح حسابش 23 شهریوره ...قرعه کشی  خندوانه 23 شهریوره ،عروسی سفی الله 23 شهریوره به شکل احمقانه ای منتظرم یه اتفاق ویژه ام حتی با اونکه حسابی برای قرعه کشی ندارم و حتی خیلی شانس قوی ای برای بردن جایزه خندوانه ...حتی یه عصبانیت نهفته ای هم دارم که چند تا جشنواره اخر شهریور و نمیتونم شرکت کنم چون کار جدیدی و جدی ای ندارم واقعیت هم فرصت کافی نداشتم هم حوصله و در واقعیت درد اور ترش اینه که میترسم که داستانی رو شروع کنم و باز هم ناتموم ولش کنم اذیت میشم وقتی یه داستان و شخصیت هاشون و نیمه کاره رها میکنم ...

فقط دو روز دیگر...

امیدوارم هر اتفاقی قرار بی افته فقط مرگ نباشه نه به خاطر اینکه میترسم از مرگ یا ...وقتی باورت رو نسبت به یه سری چیز ها از دست میدی سخته پذیرش یک واقعیت درد اور مثل مرگ وقتی باورت رو از خدا از دست میدی وقتی فکر میکنی عقلانی ترین چیزی که در مورد خدا وجود داره اینه که وجود نداره مرگ یک عدم بیهوده ست یک تمام شدن زجرآوره.بگذررررررررریم...

امید وارم فقط مرگ نباشه دوست دارم زنده بودن رو تا جایی که امکانش باشه

23 شهریورترین تولدم بزودی اتفاق می افته؟؟؟