رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

باز هم همشهری جوان،بی محتوا و نا امید کننده

بعد از دیدن تمارض چند روز پیش توی صفحه اش دیدم که عکسی از همشهری جوان گذاشته که نشان از مصاحبه اخیرش داشت.امروز بعد از قرار کاری که داشتم سراغ یک دکه فروش جراید رفتم.(دکه ها جذاب ترین جاهای دنیا هستند برای من.)بعد از 6 سال همشهری جوان خریدم قیمتش شده بو سه هزار تومان امیدوار بودم حالا که این هفته "کرگدن" روی پیشخوان نیست لااقل همشهری جوان کمی این هفته ام را از رخوت جدا کند اما نشد انچه باید میشد!!!گفتگو با عبد ابست بسیار سطحی و معمولی و کم رمق بود.صفحه فیلم های جشنواره کمی نظرم رو جلب کرد که اون هم بدون هیچ خلاقیتی مانند همان سال ها کلیشه ای و معمولی به فیلم ها پرداخته بود.

خلاصه که هفته تمام شد.از اولش هم معلوم بود این هفته رمق ندارد و قرار نیست اتفاق اعجاب انگیزی بی افتد امیدم به فردا و پس فرداست شاید اتفاق ویژه ای بی افتد و مرا از رخوت اخر دی رها کند...

پ.ن:در خلال نوشتن این متن یه سوژه تکراری اما با یه زاویه جدید به ذهنم خطور کرد که تمرکزم روی این متن رو گرفت و از ادامه اش باز میمانم

پ.ن:نفتکش سانچی/غم/اندوه/تکرار بی کفایتی/حجم بسیار زیاد مجهولات در حوادثی که ایران یک پای ثابت ان است/و چیز های دیگر...

تسلیت ...ایرانی بودن کی تمام میشود،برای ما؟؟؟

نظرات 1 + ارسال نظر
مارال یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 10:40 http://mypersonalnotes.blogsky.com

تسلیت ایرانی بودن تمومی نداره . من مجله رو زیاد دوست ندارم . جذاب ترین مغازه ها به نظرم نوشت ابزار فروشیه و بعد کتابفروشی . اولی مستم میکنه . میتونم ساعتها توش راه برم و ببینم و چیزی هم نخرم ! دومیش باید خیلی خوب باشه که این حال بشم .
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد