رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

ناگوار ها

این روز ها اصلا شرایط خوبی برام سپری نمیشه...

هفته پیش انگار بهم الهام شده بود و نتونستم به مهمونی که مادر زن بردار کوچکتر ترتیب داده بود برم و ماجرا به خوبی پیش نرفت. دعوا و زد و خورد و بعد تبعات اون که شکایت طرفین از هم نتیجه اش بود ...

و امروز تصادف در شلوغ ترین روز هام...راننده زانتیا بدون اینکه من و ببینه کوبید توی در سمت شاگرد و یه طرف ماشین رو نوازش کرد...اونم کجا ...سمنان ساعت دو ظهر در گرما و شلوغی...فردا باید باز برم سمنان ...لعنت به این گوشی بازی پشت فرمون که ازش متنفرم و فقط مخصوص ما ایرانی های مزخرفه...

گاهی هیچ کس نمی تونه حال ادم رو خوب کنه گاهی در بد ترین شرایط دلت میخواد بری سفر و همه چیز رو فراموش کنی...

دیگه میدونم که این روز ها تموم میشه و باز هم روز های یکنواخت و مزخرف میاد پس حال بدم رو به فال نیک میگیرم...

فقط خیلی خسته ام خیلی

نظرات 1 + ارسال نظر
مارال سه‌شنبه 20 شهریور 1397 ساعت 07:56 http://mypersonalnotes.blogsky.com/

گوشی بازی اصصصصصلا مال ما ایرانی ها نیست . باور کن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد