ساعت یک کار و تعظیل کردم که یه چرت بزنم اخه دیشب خیلی دیر خوابیدم مجبور شدم برم شهرداری و تا همین الان درگیر بودم اومدم خونه و نهار نداشتیم قبل از اومدن توی راهرو بوی یه غذایی می اومد که خیلی هوسم انداخت ولی احساس گرسنگی نداشتم.الان هم همینطوره درعین حال که گرسنگی دارم ولی اشتها ندارم.دلم میخواد بخوابم ولی باید تا یک ساعت دیگه برم سر کار و تا شب هم مشغول نصبم .اوضاع تخمی جسمی و اوضاع مسخره روحی فقط این چیزاش اذیت میکنه وگرنه ملالی نیست...