رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

تصمیم های هنوز هم اتفاقی

یه جوری ام که هیچکس نمیتونه بفهمه دقیقا تو این لحظه چی داره تو سرم میگذره و پریروز اومدم خونه و ماشین انداختم و سرم و از ته تراشیدم.یکم طول میکشه به قیافم جلوی اینه عادت کنم ولی تصمیم گرفتم یه مدت بزارم همینطوری باشه حالا مثلا توی این دوسالی که از یه اندازه ای کوتاه نشد و همش فر بود چه اتفاقی افتاد مگه ؟هیچی حالا هم یه مدت اینطوری باشه.

صبح ها وقتی دست و صورتم و میشورم دست های خیس و میکشم رو سرم یه خنکی با نمکی میزنه زیر پوستم ...و شب ها همینطور قبل خواب...

میترسم حس فیلم دیدن خراب بشه برای همین همینقدر نوشتن بسه برم یه فیلم ببینم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد