رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم
رادیکال 63

رادیکال 63

نوشتن تنها راه نجاتم بود ، نوشتم

اعتیاد

چند وقته حس میکنم به یه یه سری چیزای دنیای مجازی بدجور اعتیاد پیدا کردم.واقعا برام درداوره.ولی ازز بس توی دنیا واقعی ادم و ازار میدن اون طرفی هم نمیشه رفت.نتیجه میشه گوشه گیری.این هفته با سرماخوردگی کهنه و یوبوست و انتی همورویید گذشت و هنوز جاش درد میکنه.تعارف که نداریم بعضی دردا خیلی درد داره.

این وسط عرق خوری های نا خواسته مداوم هم اب بدنمون و هی کم میکنه هی باید اب بخورم هی برم گلاب به روتون.

اخر این ماه نه ماه دیگه باید با صاحب خانه مذاکره کنیم و اگر نتیجه نده باید اساسو ه دندون بگیریم و بریم دنبال لونه موش بعدی.

ما که درامد گزاف نمیدونم از کجا نداریم...اصلا خیلی وقتا میشه که اصلا در امد نداریم.برا همین دغدغمون چیزای دیگه نمیشه.کسشر الکی به خورد مخم نمیدم ...

خیلی معمولی میخزیم تو غار تنهاییمون و کاری به کار کسی نداریم.از اولشم نداشتیم الان اون وقتا که خواسته نا خواسته عاشق میشدیم مثلا و فکر میکردیم هفت اسمان و براش میدریم ...

گاهی باید اهنگ ساسی مانکن و پلی کنی و بری واسه خودت...

چیه همش چس ناله و حرفای سر و ته دوزار ...

برم یه بستنی ترش بزنم روحم جلا بگیره...


واسه هم نبودنات مرسی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد