-
مسیر های منتهی به نا کجا
سهشنبه 29 آبان 1397 15:34
نمی دونم کی یا کجا دقیقا این اتفاق افتاد و من درون ذهنم یه سیاه چاله درست شد پر از نا امیدی و بد بینی. به قول محمد رضا فروتن تو فیلم پیتچی سه بار در نمی زند:اونقدر که اش داغ دادن دستمون و دهنمون سوخت کاسه ماست هم که میگیرم دستم فوت میکنم. بس که این ادم ها پلشت و بدرد نخور شدن.بس که منم عین بقیه شدم انگار. وقتی حوصله...
-
خوروس خون
یکشنبه 27 آبان 1397 05:45
من همانم که صبح زود بیدارم
-
حال من
یکشنبه 27 آبان 1397 01:08
گر بماندیم زنده بردوزیم جامه ای کز فراق چاک شده ور نماندیم عذر ما بپذیر ای بسا ارزو که خاک شده
-
خانه/ادم/خانه
یکشنبه 20 آبان 1397 17:58
بالاخره این سریال جانکاه تموم شد. the killing مریض شدم از دیدنش.بارها بغض کردم و بارها به جنون رسیدم.کی میگه زندگی توی سریال ها ادم رو دیوونه میکنه؟قطعا درست میگه... وقتی یه سریال تموم میشه تکه ای از وجود ادم رو با خودش میبره.شخصیت هایی که نمی دونی چرا ولی انگار هر کدومشون یه بخشی از تو هستن که دارن ادات و در میارن....
-
یک جابجایی
شنبه 19 آبان 1397 22:21
لب تاپ گرامی در یک حرکت انقلابی ترکید و گرافیکش اومده توی حلقش و کلا بی صدا و تصویر شد. کامپیوتر خانگی فراموش شده را سر پا کردم و به فراخور ان اینترنتی هم ابتیاع شد و باز برگشتم به پشت میز نشینی و صندلی سخت و رفیق قدیمی ام. دیدن سریال ها در قاب کوچک مانیتور کمی سخته وقتی صندلی هم خیلی یاری نمیکنه و مدام باید به خودم...
-
بعد از مدت ها یک داستان
سهشنبه 15 آبان 1397 18:08
وقتی به ادم بیش از حد فشار می آید، منتظر تلنگری است تا دچار پرو پاشی شود. برای من ساعت دوازده و سی و پنج دقیقه شب دوشنبه ، شروع اتفاقاتی بود که می خواست همه چیز را دگرگون کند. سیگارم که تمام شد اواسط برنامه نود بود و مجبور شدم برای برداشتن سیگار از توی داشبور ماشین به پارکینگ بروم.سوییچ ماشین را توی جیبم گذاشتم و از...
-
بحث های اضافی
چهارشنبه 9 آبان 1397 13:30
دیروز برادر وسطی زنگ زد و گفت که با پولی که براش مونده نمی تونه دیگه ادامه مسیر بده.اصرار و انگار و توجیح که ماشینت و بفروش برای من پول بزن برم شینگن بهت پس میدم.این وسط چرا هر کس گیر و گرفتی داره اخرین راه حل منم؟ خسته شدم و این خستگی شد 17 سال که خیلی ها فقط به وقت نیاز سراغم اومدن. من وقتی از همه جا خسته میشم دقیقا...
-
روز بزرگ شدن
چهارشنبه 9 آبان 1397 11:02
17 سال گذشت...
-
و بالاخره یک داستان
سهشنبه 1 آبان 1397 17:48
و تمام شد. بالاخره بعد از تقریبا دو سال تونستم یک داستان مورد نظرم رو بنویسم و تمومش کنم.خوشحالم و حالا که تمومش کردم چقدر ایده به ذهنم رسیده که میتونم در میانه داستان اضافه کنم. سرما خوردگی و گرفتگی بینی و سر درد و این ها و کلافگی بیش از حد تشریح این روز هاست. به ماه بی پدری رسیدیم و 8 روز دیگه میریم توی 16 امین سال...
-
ما را به کشورتان راه بدهید...
شنبه 28 مهر 1397 19:26
این چند روز که مشغول بودم برای زدن پول برای برادر وسط و بالاخره موفق شدم. اوضاع جالبی نیست.صربسان برای ورود به کشورش برای ایرانی ها گرفتن ویزا را دوباره در دستور کار قرار داد و به این ترتیب رفتن به حوضه شینگن برای ایرانی ها و کلا کشور های درب و داغان حوزه خاورمیانه از جمله ایران سخت تر و سخت تر شود و این وسط کارچاق کن...
-
اخرین کرگدن سفید زمین
جمعه 20 مهر 1397 14:46
صبح از ساعت 11 شروع شد. با یک عالمه حرف های بی خود و جر و بحث های بی پایان.دلم میخواست یه اهنگ بزارم و برای خودم قری بدم اما دیدم حوصله اهنگ های قری و ندارم. هم خونه ای هم با اهنگ های مسخره ای که میذاشتم کلافه شد و رفت که یه دوش بگیره و بره تمرین.نهایتا رسیدم به چاووشی. یه دوست عزیز دارم که قبلنها یه عادت با نمک داشت...
-
چالش های جدید
پنجشنبه 19 مهر 1397 14:04
خیلی ساده لوحانه بود که فکر میکردم با رفتن برادر وسطی تقریبا میتونم بدون دغدغه به کارهام برسم و برای خودم باشم. تا اینکه برادر وسطی رفت و بلگراد موند و حالا مرز ها که بسته شده و پولی که قرار بود براش بزنم برگشت شد تو حسابم و حالا ده روزی میشه که درگیر گرفتن یورو هستم.تغییرات مداوم ارز و نبودش و یا قیمت خیلی بالا و...
-
هنر برای هنر/ عشق برای عشق/وگاهی سیاست
شنبه 14 مهر 1397 16:36
Liberal Arts 2012 وای وای وای این فیلم چقدر بی نظیره.. توی این چند روز که دارم ارشیو فیلم های ندیدم رو مرتب میکنم همش میترسیدم برم سراغ قسمتی که جدا کردم و فیلم های عاشقانه رو توش گذاشتم... راستش میترسم...شایدم یه جور فرار از خودمه.میترسم که یاد خاطره هام بی افتم و ازار ببینم. واقعا نمیشه فیلم رو توصیف کنم.از اون دسته...
-
فرضیه افتادن اتفاق های خوب
پنجشنبه 12 مهر 1397 16:56
بگو چی شد ؟ پریروز از یک دوست مجازی دعوت به همکاری شدم برای نوشتن نقد تاتر و قرار شد هفته ای یک کار رو برم ببین و نقد بنویسم و در یک خبرگزاری اینترنتی کار بشه. اول فکر کردم خوب شاید خیلی نمیشه جدی گرفت.این همه منتقد و فارق التحصیل تاتر چرا من.پس احتمال اینکه من بتونم توی این کارزار موفق بشم خیلی کمه.دیروز صبح اما وقتی...
-
فضایی ها
دوشنبه 9 مهر 1397 01:53
خوب امشب یه فیلم دیدم به اسم ufo یه دیالوگ جالب داست که ذهنم و مشغول خودش کرده "سه تا سوال اساسی در دنیا وجود داره آیا خدا وجود داره؟ وقتی می میریم چه اتفاقی برامون می افته ایا ما در هستی تنهاییم؟ کافیه بتونی جواب یکی ش و پیدا کنی" برای من به شخصه سوال اول دوم خیلی اهمیت نداره ولی به شدت علاقمندم که بدونم...
-
صبح زود
یکشنبه 8 مهر 1397 05:45
امروز از تقریبا بیست دقیقه پیش شروع شد. تا ساعت نه که ماشین رو باید برای صافکاری ببرم کار دیگه ای ندارم و شاید برم یه چرت نصفه ای بزنم ولی حالا هیچ.صدای خروس سرماخورده ای هم از ان دورها می اید.
-
یک تاریخ خاص
شنبه 7 مهر 1397 11:51
امروز 7 / 7/ 1397 یک عالمه هفت که جزو اعداد محبوب من و خیلی های دیگر است. هنوز که اتفاق خاصی نافتاده ...امروز هم برنامه خاصی ندارم. کتاب های زبان رو اوردم دم دست که اگر حالش باشه شروع کنم برای خواندن و عمل کردن.فعلا که حوصله ای نیست ... ولی قطعا شروعش میکنم می خوام تا 8 / 8 / 1398 میخوام یک کار خاص انجام بدم ...اگر تا...
-
به علاوه ی چیز هایی که ندارم
جمعه 6 مهر 1397 15:53
خانه را که فروختم یک مغازه خریدم.تقریبا سه سال پیش.از روزی که خریدمش همینطور افتاده.قبلش فکر میکردم که چه کارهایی میشود درش انجام داد و هی امروز وفردا کردم و حالا گذاشتمش برای فروش و هیچ انگیزه ای برای انجام دادن کاری در ان ندارم. همیشه همینطور بودم یک قله میساختم از چیز هایی که میخواستم به انها برسم بعد که میرسیدم...
-
مرزهایی که ما بوجود می اوریم
دوشنبه 2 مهر 1397 21:35
محدودیت ها و مرز ها زاییده افکار ما هستند و در واقعیت وجود ندارند... این و باید روزی صد بار با خودم تکرار کنم تا فرار کنم از همه ی قید و بند هایی که نمیزاره من اونی باشم که میخوام...
-
واقعا زندگی کردن توی ایران بدتر از زندگی تو یه کمپ پناهنده هاست ؟
یکشنبه 1 مهر 1397 10:23
راجع به کمپ ها واقعا اطلاعات دقیقی ندارم ... حرف ها خیلی متناقض اند و من هنوز این ور دنیا هستم اما...اینجا... اوضاع اصلا خوب نیست.بی هدف بی انگیزه و به شدت نگران برای اینده.امروز به مدد قدرت جوانی می تونم کاری انجام بدم و کسب درامد کنم بدون اینکه بیمه باشم یا پس انداز خاصی برای اینده داشته باشم.فردا که در استانه 6...
-
درد سرهای سر زندگی
شنبه 31 شهریور 1397 02:52
امروز کلا از سر ظهر شروع شد. کاشف به عمل امد که برادر وسط 15 روز در ترکیه زندانی بوده.بعد قرار بر دیپورت بوده که بلیط بلگراد گرفته و فعلا توی صربستان به سر میبره. اوضاع زیاد جالب نیست.از ظهر دنبال اشنا و رفیق می گردم که ببینم کاری میشه کرد یا نه.اوضاع توی صرب اصلا جالب نیست.حدود 6 هزار ایرانی فقط ایرانی منتظر رفتن به...
-
بعد از سفر و دلپیچه
جمعه 30 شهریور 1397 01:35
تجربه سفر این سری یکم سخت میگذره.دل پیچه ای که بود بد تر شد.حالا میگن گویا دلم یا معدم یا هر چی سرما خورده.باید گرم نگه داری و من که عادت دارم تو خونه زیاد پوشیده رفتار نمیکنم خیلی سخته. راستش دیگه از مدل سفر های برنامه ریزی شده خسته شدم.اینکه بدونیم کجا میریم و طوری بریم که جا بگیریم و اطراق کنیم و همون جا به عاشقی...
-
انتقام و دیگر هیچ
دوشنبه 26 شهریور 1397 00:45
امشب در عالم مستی و سر خوشی یه فیلم جالب دیدیم... Wild.Tales.2014 یک فیلم چند اپیزودی در مورد انتقام. بخش اعظمی از فکر و خیالات من در مورد بعضی ها به انتقام مربوط میشه.چیزی که هیچوقت عملی نمیشه و فقط در خود من مدام تکرار میشه. همیشه یاد دختر ته تغاری "ند استارک"/"آریا" می افتم که برای انتقام گرفتن...
-
من هیچ چیز نمی دانم
یکشنبه 25 شهریور 1397 19:12
به حساب دلار 10400 طلب یازده میلیون تومانی وصول نشده هنوز. قست های وامی که عبدالله ضامنم شده بود چند تایی عقب افتاده .چند روز پیش که زنگ زد و گفت یکی دو تاش و اگر میتونی بده میخوام ضامن فلانی بشم مجبور شدم از پس اندازه روز مبادا خرج کنم ...از همان که فعلا دارم خرجش مکینم.دو ماه قبل هم رفتم و برای بیمه بیکاری اقدام...
-
گذشتن از گذشته
یکشنبه 25 شهریور 1397 12:21
دیشب هم به روال فیلم ایرانی دیدن ادامه دادم و دو تا فیلم دیدم. اولی حریم شخصی: نمی دونم چرا فیلم ساز های ما اینقدر از فضای کنونی جامعه دورن؟چرا نویسنده های ما از ادم هایی میگن که انگار وجود خارجی ندارن؟ادم های توی این فیلم ها که انگار میخوان یه کپی متفاوت باشن از فرهادی مدام دارن بین نشون دادن حقیقت و پنهان کردن اون...
-
فیلم بازی
شنبه 24 شهریور 1397 01:52
خوب امروز نشستم و فیلم ایرانی ها رو مرور کردم. اول هاری و دیدم... بعد قاتل اهلی بعد خانه کاغذی بعد پل خواب حالا هم وقتی برگشتم... چند روز پیش هم lady bird ... باز بی کاری و باز فیلم ... و البته باید یه سری هم به کتاب ها بزنم که در خانه جدید بی کتاب خانه مانده اند و روی هم انبار شده اند در کمد های جدیدی که ساختم... اگر...
-
عقربه هایی که نیش میزنند اما نمی کشند
پنجشنبه 22 شهریور 1397 21:47
امشب عقربه های ساعت از 12 که بگذرد کنتور سن من یکی دیگر برایم می اندازد... امشب بعد از مدت ها ارامم و دارم لذت میبرم از این ارامش... امروز مسعود زنگ زد و حرف زدیم ...حالش خوب است و انگار اوضاعش رو براه... بریم یکم ریلکش کردن و فیلم دیدن... پیر مردی شدیم برای خودمان در ابتدای میان سالی...
-
خان یکی مانده به اخر
چهارشنبه 21 شهریور 1397 17:58
رفتن برادر وسطی مثل یه ماراتن مرا به دردسر انداخت. اما هر چه بود خان یکی مانده به اخر امروز تمام شد اساس های فروخته شده و تغریبا اخرین هایش تمام شد.باقی مانده را بار زدم و راهی کردم رفت.خانه را اب و جارو کردم وتمام.همین چند ماه پیش بود که کنج پذیرایی تولدش را جشن گرفتیم.غم بزرگیست برایم این شکست و چه کسی میداند چه...
-
بی حرکت بی ثبات
سهشنبه 20 شهریور 1397 02:05
شما میتوانید به همه ی مسیر های پیش روی زندگیتان فکر کنید،تمام روز ،تمام هفته،تمام ماه ،تمام سال اما این فایده ای ندارد تا وقتی که یک قدم در این مسیر ها بر ندارید. این مسیر ها میتواند هر چیزی باشد.مثل تحصیل در بهترین کالج دنیا یا سفر به شهر و کشور های جهان ،بهترین موسیقی دان یا نویسنده تاریخ شدن یا یک مادر یا پدر...
-
خانه ای که ترکش کردی
جمعه 16 شهریور 1397 23:04
کلیه وسایل خانه برادر وسط را بار زدیم و خالی کردیم. یک حالت غریبی داشت.برادر ینگه دنیا و زن سابقش به دنبال طلاق غیابی و گرفتن مهریه ای که بعید است حالا حالا ها دستش به ان برسد و یا حتی هرگز. خسته ام زیاد.از من خسته تر مادر است و کمی کمتر برادر کوچک تر.این روزها هم میگذرد و ما می مانیم و خاطره هایی که هرگز پاک نمی شوند...